در حال بارگذاری ...
...

آذربایجان 32 گروه تئاتر دارد که همگی زیر نظر دولت هستند. به عبارتی ما هیچ گروه خصوصی نداریم. گروه‌هایی مانند"تئاتر آکادمیک"، "تئاتر عروسکی"، "تئاتر جوان"، "تئاتر موسیقی و کمدی"، "تئاتر پانتومیم" ... در باکو فعال‌ترین گروه‌ها به حساب می‌آیند

آذربایجان ۳۲ گروه تئاتر دارد که همگی زیر نظر دولت هستند. به عبارتی ما هیچ گروه خصوصی نداریم. گروه‌هایی مانند"تئاتر آکادمیک"، "تئاتر عروسکی"، "تئاتر جوان"، "تئاتر موسیقی و کمدی"، "تئاتر پانتومیم" ... در باکو فعال‌ترین گروه‌ها به حساب می‌آیند

نیلوفر رستمی:
گروه تئاتری"کامرا" از آذربایجان برای اجرای نمایشی با عنوان"دُن رافائل" از هفته گذشته به ایران آمده‌اند. این نمایش که چند سال پیش در بندرعباس اجرا شده با مضامین اخلاقی و زبان طنز به مدت 9 شب از هفته گذشته در تالار سنگلج روی صحنه رفته است. پروفسور جنت سلیم‌آوا که کارگردان این نمایش و مدیر گروه"کامرا" است، به دلیل هم زمانی برگزاری هفته فرهنگ آذربایجان در مسکو نتوانست گروه را همراهی کند و اکنون سرپرستی گروه را شوقی حسین‌اف ـ بازیگر نقش اول نمایش ـ به عهده دارد. با او درباره وضعیت تئاتر آذربایجان و اشتراکات تئاتری میان دو کشور گفت‌وگو کردیم.
قبل از هر چیز و برای آشنایی بیشتر از گروه‌‌ و کارهایی که تاکنون انجام‌ داده‌اید، بگویید؟
گروه تئاتر ما با عنوان"کامرا" در باکو به رهبری پرفسور جنت سلیم آوا 17 سال پیش در حدود سال 1990 تشکیل شد. ما آن زمان دانشجویان وی بودیم. سال دوم دانشگاه بودم که وارد این گروه شدم و تا به حال نزدیک به 40 اجرا داشته‌ایم و در فستیوال‌های فراوانی از جمله در جشنواره‌های کشورهای اوکراین، روسیه، آلمان، فرانسه، آسیای میانه و ایران شرکت کرده‌ایم.
پس قبلاً هم به ایران آمده‌اید؟
ما تا به حال چندین بار به ایران آمده‌ایم. سه بار در جشنواره طنز اصفهان شرکت کردیم، در شهرهایی مانند گرگان، اراک، شاهرود، بندرعباس و زنجان نمایش‌هایی را به اجرا بردیم مانند"اتللو"، "اتیلر" به معنای(سگ‌ها) و"اسکوریال" که نمایش"اسکوریال" جایزه بازیگری اول را تصاحب کرد و"اتللو" نمایش برگزیده دوم جشنواره شد.
با توجه به نقاط مشتر‌ک‌‌ فرهنگی میان دو کشور و این که روزگاری آذربایجان جزو خاک ایران بوده، چقدر با تئاتر ایران و هنرمندان این حوزه آشنا هستید؟
تا قبل از این که مرزها باز شود، هیچ اطلاعی از ایران نداشتیم. تنها اطلاعات‌مان منوط می‌شد به فیلم"عروس فرنگی" که بعدها بازیگرش را در جشنواره طنز اصفهان دیدیم که به نظرم اسم بازیگر ارحام صدر بود. ولی 12 سال پیش با رایزنی‌های فرهنگی که با ایران صورت گرفت، مناسبات‌‌ فرهنگی بین دو کشور برقرار شد. به ما گفته بودند که تئاتر ایران در وضعیت مطلوبی نیست و اجازه اجرای نمایش‌های خوب در این کشور داده نمی‌شود، اما وقتی برای اولین بار حدود 7 سال پیش به ایران آمدیم، متوجه شدیم که تمام شنیده‌های‌مان اشتباه بود و با وضعیت برعکسی روبه‌رو شدیم و نمایش‌های خوبی ‌دیدیم. ‌برای اولین بار که به جشنواره طنز اصفهان دعوت شدیم از آن جا به شهر نجف‌آباد هم رفتیم، آن جا سالن تئاتری را به ما نشان دادند و گفتند که قدمتش به 90 سال پیش می‌رسد. ما هر بار که به ایران آمدیم با تحولات بزرگی نسبت به قبل مواجه می‌شدیم. نکته جالب در مورد جوان‌ها است که بسیار عطش آموختن دارند. دو سال پیش که برای اولین بار نمایش"دن رافائل" را در بندرعباس اجرا کردیم، بعد از اجرا علاقه‌‌مندان و تئاتری‌های آن جا با خانم جنت سلیم آوا به صحبت پرداختند و این صحبت‌ها تا ساعت دو صبح طول کشید. ما درس بزرگی از آن‌ها یاد گرفتیم و این همان علاقه و پیگیری جوانان ایرانی بود.
با توجه به این که چند بار به ایران آمده‌اید و تعاملات فرهنگی بین دو کشور چند سال است که برقرار شده، شما در این مراوده تئاتری چقدر فعال بوده‌اید؟ آیا پیش آمده که نمایشنامه‌های ایرانی را ترجمه کرده و در آذربایجان اجرا کنید؟
بله، نمایش"باغ آرزوها" نوشته پرویز بشردوست برای‌مان بسیار جالب بود و به همین دلیل دو سال پیش آن را به کمک مجید وحیدزاده(از تئاتری‌های اردبیل) به ترکی ترجمه کردیم و در باکو چندین شب به اجرا بردیم. چون مدت نمایش کوتاه است، می‌خواهیم در فرصت مناسب آن را در ایران هم اجرا کنیم. نوشته‌های چیستا یثربی را هم دوست داریم، در اراک با ایشان آشنا شدیم و خانم سلیم‌آوا نوشته‌هایی را از ایشان گرفت‌ که در فرصت مناسب روی آن‌ها کار کند.
از سالن‌های تئاتر در آذربایجان بگویید؛ این که آیا هر گروه در آذربایجان سالن مشخصی دارد یا سالن‌های تئاتر محدود هستند؟ اصولاً تئاترهای شما چقدر خصوصی هستند و چقدر دولتی؟
آذربایجان 32 گروه تئاتر دارد که همگی زیر نظر دولت هستند. به عبارتی ما هیچ گروه خصوصی نداریم. گروه‌هایی مانند"تئاتر آکادمیک"، "تئاتر عروسکی"، "تئاتر جوان"، "تئاتر موسیقی و کمدی"، "تئاتر پانتومیم" ... در باکو فعال‌ترین گروه‌ها به حساب می‌آیند. بعضی از این 32 گروه زیر چتر حمایتی وزارت فرهنگ آذربایجان هستند و بعضی‌های دیگر زیر نظر سازمان فرهنگی ـ هنری شهرداری. البته در فستیوال‌های ملی همه نهادها و سازمان‌های دولتی کمک می‌کنند و هر 32 گروه تئاتری نیز موظف به اجرا هستند. هر گروه‌ نیز یک ساختمان دارد؛ به عبارتی ما 32 سالن تئاتری داریم.
گروه"کامرا" نیز که شامل 20 نفر است، زیر نظر سازمان فرهنگی ـ هنری شهرداری فعالیت می‌کند. البته ما قانون‌های سختی هم داریم؛ مثلاً یکی از قانون‌هایی که برای گروه ما وضع شده این است که اجراهای ما نباید از هفت بازیگر بیشتر داشته باشد؛ در غیر این صورت اجازه کار کردن به ما داده نمی‌شود. به همین دلیل هم سالن کوچک(با فاصله یک متری نسبت به تماشاگر) در اختیارمان گذاشته شده است.
تئاتر آذربایجان ‌متأثر از مکتب تئاتر روسیه است. یا اساساً تئاتری منفک، بومی و جدا از جریان‌های تئاتر روسیه به حساب می‌آید؟
تئاتر ما ریشه در مکتب استانیسلاوسکی دارد؛ چون ما بخشی از تئاتر شوروی بودیم و حالا فقط کمی مستقل شده‌ایم‌. علاقه ما بیشتر به سبک استانیسلاوسکی و شاگردان‌ وی مانند مِیرهولد و بقیه است. ‌‌البته خیلی از گروه‌های تئاتری در آذربایجان هم براساس سبک‌های دیگر مانند ابزورد و شبیه کارهای بکت فعالیت می‌کنند.
آیا شما هم در مراسم عزاداری امام حسین(ع) تعزیه اجرا می‌کنید؟ یا چیزی شبیه به شبیه‌خوانی دارید؟
به دلیل احترام، روز تاسوعا و عاشورا سالن‌های تئاتر تعطیل است. حتی مردم به استخر و دریا هم نمی‌روند. ‌اما ما چیزی به نام تعزیه نداریم. ‌‌فقط یک گروه با عنوان"اهل بیت" به رهبری حاجی نظامی سلام اف داریم که در طول سال فقط نمایش‌های مذهبی اجرا می‌کنند. همچنین گروه موسیقی‌ای نیز با همین نام(اهل بیت) داریم که کارش را مولودی خوانی و آهنگ‌های مذهبی تعریف کرده است.
وضعیت نمایشنامه‌نویسی درآذربایجان چگونه است؟ زمانی در ایران جریان نمایشنامه‌نویسی توسط دو آذری زبان به نام‌های فتحعلی‌ آخوندزاده و میرزاآقا تبریزی راه‌اندازی شد و تاریخ نمایشنامه‌نویسی ما به آن‌ها مدیون است.
ما ‌‌آخوندزاده و آثارش را به خوبی می‌شناسیم، اتفاقاً چند تا از نمایش‌هایش را در ایران هم به اجرا بردیم، مانند‌"حکایت وزیر خان لنکران" در اولین جشنواره طنز اصفهان که بعد از آن در نجف‌آباد هم روی صحنه رفت. اتفاقاً اولین بار که می‌خواستیم به ایران بیاییم، فقط آثار آخوندزاده را برای اجرا پیشنهاد داده بودیم. به ما گفته شده بود که مقامات فرهنگی ایران‌ اجازه اجرای آثار این نویسنده را نمی‌دهند که بعد دیدیم ‌این شنیده‌ها اشتباه بوده است و ما پس از"حکایت وزیر خان لنکران" نمایش‌های دیگری هم از آخوندزاده مانند"حکایت مسیو ژردان حکیم نبابات و درویش مستلی شاه جادوگر شهر" را اجرا کردیم که شخصیت مستلی شاه دیالوگ‌هایی به زبان فارسی دارد که ما عیناً همان دیالوگ‌ها را به فارسی خواندیم. درباره بخش اول سؤال‌تان هم باید بگویم که بله، ما الآن هم نویسنده‌هایی داریم که آثارشان به زبان‌های دیگر ترجمه می‌شود. مهمترین آن‌ها"چنگیز عبدالله ‌اف" است که نمایشنامه‌هایش نه تنها به زبان‌های زیادی ترجمه شده، بلکه چند تا از آن‌ها ‌به فیلمنامه هم تبدیل شده است. دیگری"کمال عبدالله" است که یکی از آثار او را به نام"روح" در گرگان اجرا کردیم و یا"ایلغار فهمی" که نویسنده متن"اینلر" بود و این نمایشنامه را هم در ایران به اجرا بردیم.
چطور شد که نمایش"دن رافائل" را به ایران آوردید؟
ما چند CD از نمایش‌های‌مان را به ایران فرستاده بودیم. آقای پارسایی چون اجرای"دن رافائل" را قبلاً در جشنواره بچه‌های مسجد در بندرعباس دیده‌ بودند، توصیه کردند که به علت بار اخلاقی و انسانی این نمایشنامه، دوباره آن را به ایران بیاوریم و در تالار سنگلج اجرا کنیم.
منبع درآمد شما از تئاتر است یا شغل‌های دیگری هم برای گذران زندگی دارید؟ می‌خواهم بدانم تئاتر آذربایجان آن قدر توانایی دارد که هنرمندانش را تأمین کند؟
پولی که از تئاتر می‌گیریم آن قدر خوب نیست که کار دیگری نکنیم. ما معمولاً در تلویزیون و سینما هم کار می‌کنیم. رئیس جمهورمان"حیدر علی اف" طرحی ارائه کرده که براساس آن هر سال 75 هنرمند انتخاب می‌شوند و برای یک سال هر ماه به آن‌ها 500 دلار علاوه بر حقوقی که ماهیانه می‌گیرند، پرداخت می‌شود. در واقع این پاداشی از سوی رئیس جمهور به هنرمندان آذربایجان تلقی می‌شود. هنرمندان پیر یا جوان‌هایی که خانه ندارند یا در شرف ازدواج هستند و یا مشکل مالی دارند، در اولویت چنین طرحی هستند. از بین 75 نفر اگر کسانی پس از طول یک سال باز هم نیازمند تقویت مالی باشند، این پاداش به مدت یک سال دیگر هم تمدید می‌شود. البته این طرح برای پیشکسوتان همیشگی است.
به غیر از حقوق ماهیانه، برای هر نمایش قرارداد و دستمزد جداگانه هم دارید؟
خیر، ما هر ماه حقوقی دریافت می‌کنیم که خیلی هم ناچیز است و این طور نیست که برای هر نمایش، جداگانه پولی بگیریم. ما در سال هر تعداد نمایش هم داشته باشیم، فرقی نمی‌کند، حقوق‌ ماهیانه‌ تغییر نمی‌کند.
در رفت و آمدهایتان به ایران چقدر با جماعت تئاتری ایران توانستید ارتباط برقرار کنید؟
معمولاً در هر فستیوال دو، سه دوست پیدا می‌کنیم. در شهرهایی مانند اردبیل و زنجان رفیق زیاد داریم، اما به دلیل مشکل زبان، در تهران بیشتر ارتبا‌ط‌مان با آدم‌ها، معطوف به مسائل کاری می‌شود.
این روزها در تهران چه کردید و به کجاها رفتید؟
همیشه در ایران خوش می‌گذرد. انگار به خانه خودمان آمده‌ایم، جای دوری نرفتیم. در این چند روز هم کاخ نیاوران و پارک جمشیدیه و سالن‌های تئاترشهر و شهرک سینمایی"غزالی" را دیده‌ایم و فردا هم قرار است که به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم برویم. هر چند که خیلی دل‌مان می‌خواست که به مشهد هم برویم، اما به دلیل فشردگی برنامه و تاریخ سفر، این امکان وجود ندارد.